همايش «فردوسي و زبان فارسي»

همايش «فردوسي و زبان فارسي»

شاهنامه به ما اعتماد به نفس مي دهد

(گزارشي از همايش «فردوسي و زبان فارسي») 23 و 24 اردیبهشت ماه 1389

 

امسال يادروز فردوسي با يک همايش علمي با عنوان «فردوسي و زبان فارسي» در مشهد همراه بود، اگرچه معمولا در اين روز چنين همايش هايي به ويژه در دانشگاه ها برگزار مي شود اما همايش امسال مشهد، تفاوت هايي داشت که از جمله آن ها حضور اعضاي پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي بود. اين افراد در کنار نزديک به ۳۰ استاد ادبيات از ساير دانشگاه هاي کشور به همراه تعدادي از فردوسي دوستان از کشورهاي منطقه، همايشي متفاوت را رقم زده بودند. حضور وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و حداد عادل به عنوان رئيس فرهنگستان و رئيس کميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي در اين همايش و بازديد حدادعادل از آرامگاه فردوسي و شرايط نامناسبي که در اين مکان وجود دارد، مي تواند تاثيراتي را براي رسيدن به شرايط بهتر و توجه بيشتر به فردوسي و آرامگاه وي و شهر توس به دنبال داشته باشد.همايش «فردوسي و زبان فارسي» را اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي خراسان رضوي، انجمن آثار و مفاخر فرهنگي استان، فرهنگسراي فردوسي و قطب علمي فردوسي شناسي و ادبيات خراسان فراهم کرده بودند. اين همايش طي دو روز در تالار دانشکده اقتصاد دانشگاه فردوسي مشهد برگزار شد که علاوه بر سخنراني مسئولان و تعدادي از استادان دانشگاه با ميزگردي عالمانه با عنوان «شاهنامه بنيان زبان فارسي» نيز همراه شد. از جمله سخنرانان روز نخست اين همايش در عصر بيست و سوم ارديبهشت ماه، دکتر ياحقي بود که به کوتاه سخن از زبان فارسي و فردوسي گفت و پيوندي ناگسستني که ميان اين دو وجود دارد. به گفته ياحقي که دبيري همايش را هم برعهده داشت، هر کجا سخن از فردوسي مي آيد، ناخودآگاه ذهن به سمت زبان فارسي سوق داده مي شود و اين صورت تطابق بر زبان فارسي نيز صدق مي کند. زبان فارسي در خارج از ايران و در هر کجا که باشد، مخاطب آن فردوسي است و زبان فارسي اولين نشان هويت فرهنگي ماست. گذشته از دبير همايش و سخنراني استاندار خراسان رضوي، ارائه يک متن ادبي توسط وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و سخنراني جعفري مديرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي خراسان رضوي که هر کدام در تجليل از حکيم توس سخن راندند، همايش با چند سخنراني علمي نيز همراه بود. نخستين آن دکتر حداد عادل بود که هم از جايگاه يک مسئول فرهنگي و هم از منظر علمي، سخناني درباره فردوسي و اثر سترگ او شاهنامه ايراد کرد.

وي با تاکيد بر اين که کتاب بزرگ و سترگ شاهنامه با ۶۰هزار بيت، هزار ساله شده است، يادآور شد: شاهنامه کتابي است که خواندنش به ما افتخار مي بخشد که تا چه اندازه بايد اين اثر و صاحب آن را گرامي داشت زيرا ميراثي است که فردوسي براي همه فرزندان ايران زمين و فارسي زبانان به جا نهاده و بايد آن را قدر نهيم. در واقع شاهنامه سند هويت، نشان دهنده پيشينه و ريشه ملت، تاريخ کهن و حماسه ملي ماست. ما ملتي کهن هستيم و ايران درختي کهن بيخ و پرشاخ و برگ، شاهنامه در ايجاد روح ملي ميان ايرانيان سهم بسزايي دارد که نه تنها ما را با گذشته آشنا مي کند بلکه امروز نيز در ميان ايرانيان مايه ايجاد همبستگي است، تعلق خاطر ايجاد مي کند و حافظه مشترک ميان ايرانيان پديد مي آورد؛ شاهنامه دائما غيرت ملي، وطن پرستي، وطن خواهي، دفاع از ايران وجان فدا کردن در راه آن را مي آموزد و به حقيقت «ايران نامه» است.

شاهنامه گنجينه اي سرشار و فردوسي، استاد استادان زبان فارسي است. زبانش تا به امروز تازه مانده و شعر روان، استوار و پخته او براي فارسي زبانان پس از هزار سال شيرين و شنيدني است. ما ملتي هستيم که هزار سال قبل شاعري بزرگ، اثري سترگ به زبان ما سروده و امروز شعرش به خوبي نزد همگان فهميده مي شود که هم بزرگي او و هم لطافت زبان فارسي را مي رساند.

رئيس کميسيون فرهنگي با اشاره به حکيم بودن فردوسي، تاکيد داشت: او شاعري است که نزد خواص، محترم و ارجمند است و بزرگان ادب فارسي از او به عنوان «حکيم» ياد کرده اند و بر تربت پاکش درود فرستاده اند، در عين حال عامه مردم دوستدار او بوده اند و شعرش را مي شنيده اند، لذت مي برده اند و دوست داشته اند. از اين جهت او کاملا قابل مقايسه با حافظ است. کدام شاعر را سراغ داريم که شعرش از لحاظ ادبي و فرهنگي دستمايه تحقيق پژوهشگران در جهان باشد؟

دکتر محمدعلي اسلامي ندوشن در واقع نخستين سخنران بخش علمي اين همايش بود که رياست اين بخش با دکتر حداد عادل، فتح ا... مجتبايي و دکتر راشد محصل بود. ندوشن که با تشويق زياد حاضران در پشت تريبون قرار گرفت عنوان سخنراني خود را «فردوسي و خيام» انتخاب کرده بود. او دو روز پيش از آن نيز در جهاد دانشگاهي مشهد که همايشي به مناسبت روز بزرگداشت خيام برگزار شده بود، از خيام به عنوان پرسشگري ياد کرد که مدام مي پرسد و ما را در برابر پرسش هاي زيادي قرار مي دهد. ندوشن معتقد بود تفکر و انديشه خيام متاثر از گذشته او و به ويژه فردوسي است. او شاهنامه را اثري معرفي کرد که اگر اشعار خيامي را از آن استخراج کنيم تعداد ابيات آن بسيار بيشتر از رباعي هاي خيام مي شود و اين در حالي است که ابيات شاهنامه در دل داستان هاست ولي رباعي هاي خيام عريان و مشخص است. بنابراين رگه هاي انديشه خيام را بايد در شاهنامه فردوسي جست که در اصل برمي گردد به ماهيت ماجرا يعني سرنوشت بشري که از ديرباز با بشر همراه بوده چون انسان هيچ گاه آرزوهايش را نمي تواند محقق کند. شايد به همين دليل باشد که رباعي هاي خيام پس از انجيل بيشترين ترجمه را داشته است چون او کم گوترين سخنگوي زبان فارسي است اما مشهورترين شاعر ايراني در جهان است.در آغاز زندگي بشر اين نوع تفکر يعني انديشيدن درباره زندگي و مرگ، درباره سرنوشت بشر همواره با انسان همراه بوده است، به طور مثال سرچشمه اين تفکر را در چند بيت از هزاران سال پيش ميان رودان يعني عراق امروزي که تمدن سومر و بابل بوده است، همچنين نمونه هايي از تمدن مصري مي بينيم؛ در شعري سومري مي خوانيم «آن چه در جهان آدميان خوب است، در چشم خدايان بد است و آن چه به دل انسان بد مي نمايد، براي خدا خوب است» و شعر کهن مصري نيز مي گويد «با چه کسي مي توانم گفت جوانمردان همه نابود شده اند و نابکاران بر کار سوارند، خوبي در همه جا رانده شده است، داد از ميان رخت بربسته و شقاوتي که بر جهان حاکم است، انتها ندارد.»ندوشن به رودکي و شاعران دوره ساماني نيز اشاره کرد و گفت: با اين که دوره ساماني يکي از بهترين دوره هاي زندگي ايرانيان بوده است، شکايت از زندگي در نزد گويندگان و شاعران اين دوره بسيار ديده مي شود و اين شکايت از «سرنوشت انساني» که هيچ وقت نتوانسته براي وي رضايت بخش باشد، ناشي شده است.

اسلامي ندوشن با خواندن چند بيت از شاعران دوره ساماني عنوان کرد: در اين اشعار سرچشمه هاي انديشه خيامي ديده مي شود که در شاهنامه فردوسي نيز وجود دارد؛ خيام اين گونه مي سرايد «اجزاي پياله اي که درهم پيوست/ بشکستن آن روا نمي دارد مست/ چندين سر و پاي نازنين از سردست/ بر مهر که پيوست و برکين که شکست»، در شاهنامه فردوسي نيز همين مفاهيم آمده است، آن جا که مي خوانيم «جهانا ندانم چرا پروري، چو پرورده خويش را بشکري».اسلامي ندوشن با تاکيد بر اين که ريشه انديشه هايي که در شاهنامه آمده، در خيام به صورت متبلور مطرح شده است، يادآور شد: علت توفيق زياد خيام در اين است که وي کلام زيبا را بسيار فصيح و موجز بيان کرده است، هرچند متاسفانه مقدار زيادي از اين رباعي ها الحاقي است که ديگران سروده اند و برخي از ابيات نيز بسيار سست است و چه بسا شاعران آن دوره نمي خواستند نام شان بر آن ابيات باشد و براي اين که مورد تعرض قرار نگيرند، اين ابيات را رها کردند. متاسفانه به اين ترتيب رباعي هايي سرگشته از اين دست در کنار رباعي هاي خيام قرار گرفته است.

او تعداد رباعيات خيام را ۸۰ رباعي دانست و گفت: برخي رباعي هايي که به خيام نسبت داده شده، سست است و همين امر نشان مي دهد که اين ابيات مربوط به خيام نيست و باعث پايين آوردن شأن وي مي شود. متاسفانه فيتز جرالد نيز تعدادي از ابيات سست را به نام خيام ترجمه کرده است؛ اما چون ترجمه فيتز جرالد در زبان انگليسي فصيح است، سست بودن اين ابيات در ترجمه اش ديده نمي شود.

چنان که نوشتيم از ويژگي هاي مهم اين همايش حضور اعضاي فرهنگستان زبان و ادب فارسي بود.

دکتر علي رواقي يکي از اعضاي پيوسته فرهنگستان است که در روز نخست اين همايش سخنان خود را با عنوان «زبان شاهنامه» ارائه کرد. وي با اشاره به چاپ هاي شاهنامه حتي چاپ مسکو و چاپ استاد خالقي مطلق معتقد بود اين شاهنامه ها با زبان فردوسي فاصله دارد. به گفته وي زبان شاهنامه، زبان معيار روزگار فردوسي در حوزه خراسان کنوني است و تعبيري که به عنوان سبک خراساني بر زبان مجموعه داشته هاي فارسي زبانان در آن روزگار اطلاق شده، نادرست است؛ زيرا زباني که در فرارود يا ماوراءالنهر بوده، يعني زبان رودکي، تفاوت هاي بنيادين با زبان فارسي کاربردي حوزه خراسان دارد و نمونه آن شاهنامه فردوسي و گرشاسپ نامه دقيقي است که در هر سه نمونه شعر بيشتر واژه هاي پهلوي وجود دارد.زبان شاهنامه، زبان نوشتاري و ادبي حوزه خراسان است، خواه توس يا خواه حوزه خراسان امروز باشد و با آن زباني که در حوزه فرارود از سغدي، خوارزمي يا بلخي استفاده شده است، تفاوت هاي زيادي دارد.اين نويسنده و پژوهشگر خاطرنشان کرد: زبان مولانا و ناصرخسرو بلخي است و تفاوت هاي زيادي از لحاظ ساختار با زبان شاهنامه دارد. با اين که کارهايي شايسته و بايسته درباره شاهنامه انجام نشده است. رواقي درباره چاپ هاي شاهنامه تاکيد کرد: نخستين چاپ شاهنامه از حدود ۲۰۰ سال پيش از هندوستان آغاز شد و در تمام اين چاپ ها به نوعي تغييراتي ايجاد شد و تا به امروز نتوانسته اند شاهنامه اي که به درد ما بخورد، به دست دانشمندان برسانند و در همين شاهنامه هايي که تا به امروز چاپ شده، زبان فردوسي هنوز به زبان اصلي اش نزديک نشده است و با وجودي که قديمي ترين نسخه شاهنامه حدود ۳۰۰ سال تا روزگار خود فردوسي تفاوت دارد، در فاصله بين روزگار فردوسي تا زمان قديمي ترين نسخه، اوج آشوب و دگرگوني هاي اجتماعي زيادي در ايران بود که بر نسخه هاي شاهنامه اثر گذاشته است و در سده هاي بعد چون فردوسي را خوب نمي شناختند، در شاهنامه تغييراتي را ايجاد کردند تا اين که به چاپ مسکو و چاپ دکتر خالقي مطلق مي رسيم و در شاهنامه هاي موجود که در دسترس است، دست کم دو هزار اشتباه وارد شاهنامه شده است.

دکتر پاپلي يزدي، اگرچه استاد زبان و ادب فارسي نيست اما از منظري ديگر از «فردوسي حکيم نظريه پرداز» سخن گفت. او که ته لهجه يزدي اش همواره جذاب و شيرين و گاه با مزاح هايي همراه است، معتقد بود: اگر شاهنامه را از ديد نظريه پردازي مورد پژوهش قرار دهيم، متوجه مي شويم که فردوسي قرن ها قبل از دانشمندان غربي نظريه هايي را در حوزه علوم انساني ارائه کرده است. نظريه هايي مثل يکتاپرستي، بيمه کشاورزي و پادشاهي مشروطه که مي توان آن ها را در شاهنامه پيدا کرد. وي به نظريه هاي ژئوپلتيکي اشاره کرد که در شاهنامه مي توان يافت. نظريه انسان چند بعدي و انسان کامل که مجموعه اي از عوامل و احساسات را شامل مي شود، از ديگر نظريه هاي موجود در شاهنامه است. پس چه بهتر که در کتاب هاي درسي و رشته هاي مختلف صرفا به دانش غربي ها استناد نکنيم و ريشه هاي اين نظريه ها را در آثار ادبي و علمي خودمان جست وجو کنيم.

روز دوم همايش با سخنراني دکتر مهدي تدين، دکتر فرهاد وداد، دکتر فرزاد قائمي، دکتر ابراهيم قيصري، دکتر چنگيز مولايي، دکتر علي محمدي، دکتر تيمور مالمير و غلام عباس سعيدي همراه بود. از جمله افراد هيئت رئيسه روز دوم دکتر صرفي، دکتر نوريان و دکتر يحيي حدادي ابيانه بودند. دکتر حدادي هنگام معرفي دکتر مالمير براي سخنراني گفت: مال در کردي يعني «خانه» و مير يعني «مهر» و معناي آن خانه مهر مي شود. دکتر محمدرضا صرفي از دانشگاه کرمان از «فردوسي و فلسفه تاريخ» سخن گفت. به گفته وي مسلما فردوسي فهمي خاص از تاريخ داشته است و فلسفه ويژه اي را جست وجو کرده است و قانون مندي هاي حاکم بر آن، ضمن تفسير وقايع و سرنوشت قهرمانان خويش به رشته تحرير کشيده شده است. او از رهگذر آن مولفه هاي مهم حکمت و فلسفه خود در نگاهي عميق به زندگي قهرمانان و وقايع اساطيري و نيمه تاريخي پرداخته است.دکتر چنگيز مولايي از دانشگاه تبريز پيشنهادي درباره قرائت و معني واژه «بخته» در بيت «مگر بخته گردد بدان بارگاه» را مطرح کرد. دکتر تيمور مالمير از دانشگاه کردستان به بررسي تاثير زبان فردوسي بر متن نمايش نامه هاي برگرفته از داستان سياوش پرداخت دکتر فرزاد قائمي که با يک جابه جايي در بخش سوم سخنراني کرد، تفسير اسطوره شناختي نخستين مصراع شاهنامه را بررسي کرد و گفت: يکي از مهم ترين بخش هاي شاهنامه که نشانه هاي يک بنيادشناسي الهي را در زمينه اي از خاستگاه هاي کهن اساطيري، فلسفي در آن مي توان يافت، «خردنامه» ديباچه کتاب و معروف ترين عبارت آن، مصراع نخست آن «به نام خداوند جان و خرد» است.

اين همايش با يک ميزگرد با عنوان «شاهنامه بنيان زبان فارسي» همراه بود که احمد سميعي گيلاني، حدادعادل، فتح ا... مجتبايي، دکتر صادقي، دکتر رواقي، خانم قريب و دکتر صرفي در آن حضور داشتند.

 

نظر شما