همايش حكمت فردوسی
جهان سر به سر حكمت وعبرت است
|
|
چـرا بهـرة مـا همـه غفـلت است
|
گزارش تفصيلي برگزاري همايش حكمت فردوسي
از تهران تاتوس، 24 و 25 ارديبهشت 1386 ـ مشهد
به نام خداوند جان و خرد
مقدمه
با مقدّماتي كه از چندي قبل پيش بيني شده بود، همايش يادروز بزرگداشت حكيم ابوالقاسم فردوسي در سال 1386 با شكوه خاص خود برگزار شد.
محور اين همايش «حكمت فردوسي» انتخاب شده بود تا نشان بدهيم كه بر خلاف آن كه شاهنامه را برخي تنها كتـاب شـاهـان ودست بـالاي آن سـرگـذشت پهلـوانـان و نبـرد هـا وخونريـزي ها مي دانند، اين كتاب سرشار از حكمت و عبرت اندوزي است و جا دارد كه روي اين بخش آن هم تأكيد لازم صورت گيرد.
اين امر مورد استقبال قرار گرفت و باهماهنگيي كه با تهران به عمل آمده بود، قرار شد در شهر كتاب تهران و مؤسسة پژوهشي حكمت و فلسفة ايران هم همايشهاي مشابهي با محور «حكمت فردوسي» برگزار شود و مهماناني بتوانند در دو همايش تهران و مشهد سخنراني داشته باشند. با وجود آن كه اين همايش جنبة بين المللي نداشت امّا تلاش شد كه از كشورهاي خارج به ويژه دو كشور فارسي زبان افغانستان و تاجيكستان هم مهماناني به اين همايش دعوت شوند. براي دعوت از 4 تن مهمان افغاني به موقع اقدام شد وطي نامة 166مورّخ 10/2/1386 از ادارة كل محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي خراسان خواستيم كه مهمانان از طريق دفتر نمايندگي وزارت خارجه به همايش دعوت شوند، از طريق خصوصي هم به آنان اطلاع داديم كه براي شركت در همايش آماده باشند. متاسفانه مكاتبات اداري بيشتر از حّد لازم زمان گرفت و مهمانان افغاني موفق نشدند در همايش شركت كنند.
از تاجيكستان هم 4 نفر دعوت شده بودند كه سرانجام سه تن در همايش حضور يافتند كه نامشان در سياهة مهمانان و دعوت شدگان هست. به علاوه آقاي دكتر محمود اميد سالار از دانشگاه كاليفرنيا هم در اين همايش حضور داشتند و سخنراني خود را به موقع ايراد كردند. خوشبختانه ايشان براي كار ديگري به تهران آمده بودند و ما با استفاده از فرصت از ايشان هم براي سخنراني دعوت كرديم. همچنين پروفسور عبدالعزيز ساشادينا استاد دانشگاه ويرجينيای آمريکا هم كه در مشهد به سر مي بردند به همايش دعوت شدند وسخنراني گيرايي ايراد كردند، به اين ترتيب گردهمايي کاملاً جنبة بين المللی به خود گرفت.
اين همايش قرار بود در دانشگاه فردوسي برگزار شود وپوسترها و كارت دعوتها هم بر همين اساس چاپ شده بود. امّا زمان اجراي برنامه مصادف شد با حضور مقام معظم رهبري در دانشگاه فردوسي و ما دو روز قبل از برگزاري ناگزير شديم مكان همايش را از تالار مجتمع كانونهاي فرهنگي دانشگاه به تالار فردوسي جهاد دانشگاهي تغيير بدهيم و اين كار مستلزم چاپ پوستر همايش درروزنامه و اطلاع رساني از طريق صدا و سيما و مطبوعات بود و هزينه هاي اضافي را بر همايش بار كرد.
با اين حـال به توفيـق حـق برنامـه به نحـو احسن اجـرا شد و تغييـر هتل محل اسكان مهمانان وتغيير مكان برگزاري مشکل چنداني در حضور پر شور علاقه مندان به شاهنامه و فردوسي در همايش ايجاد نكرد.
مهمانان همايش طي روزهاي 23 و 24 ارديبهشت ماه از فرودگاه به هتل جم انتقال يافتند.
همايش علمي
افتتاح همايش
برنامة علمی همايش ساعت 4 بعد از ظهر روز 24/2/1386 در محل تالار فردوسي جهاد دانشگاهي مشهد با تلاوت آياتي از كلام الله مجيد آغاز شد.
سرود جمهوري اسلامي ايران برنامة بعدي بود و پس از اعلام برنامه پيام وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي توسّط مدير كل محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي قرائت شد. در پيام وزير محترم بر تکريم مقام فردوسي به عنوان شاعري معتقد و خداشناس که توانسته است بنيانهاي فرهنگي ايران اسلامي را استحکام بخشد تأکيد شده بود.
جناب آقاي جعفريپس از قرائت پيام وزير گزارش مختصري از چگونگي مراحل اجرا و برگزاري اين همايش به اطّلاع حاضران رسانيدند و گوشه اي از تلاش انجمن مفاخر استان را براي برگزاري اين گونه همايشها نشان دادند.
آقاي دكتر محمّد جعفر ياحقّيمدير فرهنگسرای فردوسي و دبير همايش گزارش علمي كار را به حاضران عرضه داشت. وي پس از خيرمقدم به مهمانان و شركت كنندگان محور سخنرانيها، تعداد سخنرانان و ضرورت برگزاري چنين همايشهايي را خاطر نشان كرد و افزود كه انتخاب محور «حكمت فردوسي» براي آن بود تا نشان بدهيم كه شاهنامه گنجينه اي سرشار از حكمت واخلاق و ديانت و انسان مداري است و بايد ابعاد ناشناختة آن كشف شود.
از جملة اين ابعاد ناشناخته، جدا از محتويات سرشار اخلاقي وفرهنگي، مجموعه اي ازمعرفت عملي ودانشهاي بومي ايراني نيز هست، براي مثال در شاهنامه مي توان به ابعاد علمي زندگي ايراني هم دست پيدا كرد و دريافت كه آنها مثلا چگونه توليد ميكردهاند، چگونه افق هاي پيشرفت را به روي زندگي مي گشودند و به چه كيفيتي با يكديگر و با محيط بيرون در تعامل قرار ميگرفتهاند.
پس از سخنان دبير همايش طبق برنامه جناب آقاي مهندس محمدي زاده استاندار محترم خراسانپشت تريبون رفتند و ضمن تشكر از برگزاركنندگان اين همايش با شكوه بركار سترگي كه فردوسي كرد و وظيفة سنگيني كه امروز در قبال شاهنامه بردوش ماست، سخن گفتند.
تأكيد ايشان بر اهميت زبان فارسي و در مركز آن فردوسي و شاهنامه موجب دلگرمي علاقه مندان به فردوسي شد، به ويژه كه ايشان از اقدامات انجام شده و در حال انجام مجموعة فرهنگي توس سخن گفتند و وعده دادند كه قرار است پژوهشكدة زبان و ادبيات فارسي در اين مجموعه راه اندازي شود ومطالعات اساسي و بنيادين در اين مسير صورت گيرد. اين نويد چنان مورد توجه حاضران قرار گرفت كه از آن ميان آقاي امير برزگر شاعر تواناي خراسان بعداً اعلام كردند كه حاضرند كتابخانة شخصي خود را به اين پژوهشكده اهدا كنند.
سخنرانيهای علمي جلسة افتتاحيه
سخنران اول اين همايش پس از مراسم افتتاح طبق برنامه استاد دكتر محمد ابراهيم باستاني پاريزيبودند كه متاسفانه به دليل بيماري نتوانستند در اين همايش شركت كنند. بنابراين اولين سخنران عملاً پروفسور عبدالعزيزساشادينا از دانشگاه ويرجينيا بودند كه در موضوع «فردوسي، فرهنگ ساز ايران امروز» با لحني شيرين ودلپذير و صميمانه سخن گفتند.
ايشان فردوسي را محور فرهنگ سازي معرفي كرد و نشان داد كه چگونه فرهنگ ايران مي تواند به اين محور اساسي تكيه كند. جوانان ايران اگر به اين باور برسند كه خيلي از چيزهايي كه آنها به دنبال آن هستند مي تواند از شاهنامه عايد شود، هرگز دنبال فرهنگ بيگانه نمي روند. وي با نشان دادن مواردي از شاهنامه بر فرهنگ محوري تعاليم شاهنامه تأكيد كرد. تز اصلی مقالة ايشان اثبات اين امر بود که در فرهنگ شخصيت ساز شهروند ايراني، هم خرد و هم انسان دوستی، به عنوان محور محسوب میشوند و تا اين دو حضور نداشته باشند، شهروند ايراني، به ناچار از سر چشمهی غنی فرهنگی خويش به دور ميماند و به سوی فرهنگهای خارجی كشيده میشود.
شاهنامه علاوه بر اين که يك اثر حماسی ملی گرايانه است، نقش مهمّی در فرهنگ سازی اخلاقی و انسان دوستانه هم دارد.
فردوسی با سرودن شاهنامه، برای آيندگان ميراثي به جا گذاشته است که دو پيام خرد گرايي و انسان دوستی در آن پررنگترند.
سخنران بعد آقاي دكتر محمد حسين پـاپلـي يـزدياستـاد دانشگاه تربيت مـدرس تهـران بودنـد كـه در موضـوع «حمدوثنا و ذكر خداوند در شاهنامه» سخن گفتند. ايشان در طليعة سخن خود بر اين نكته تأكيد داشت كه شاهنامه منشأ بسياري از دانش هايي است كه ما گمان مي كنيم از غرب آمده است. مثلاً ما مي توانيم در شاهنامه نظام بيمه و چگونگـي بـرخـورد
باحـوادث غير مترقبه و نيز كيفيت بالا بردن ميزان توليد و شيوه هاي آبياري را پيدا كنيم. نمونه اي كه ايشان براي هر يك از اين موارد ذكر كرد، براي حاضران بسيار مورد توجه بود.
متن اصلي سخنراني آقاي دكتر پاپلي «حمد و ثناي پروردگار در شاهنامه» موضوعي بود كه ايشان در آن باب كتابي نوشته بودند وبراي ارائه درهمايش منتشر شده بود و بسياري از حاضران هنگام ورود به جلسه نسخه اي از آن را دريافت كرده بودند.
آقاي دكتر پاپلي با ذكر نمونه ها و شواهد لازم نشان دادند كه در شاهنامه تقريباً هيچ كاري نيست اعم از بزرگ يا كوچك كه با نام خدا واستعانت از حق آغاز نشود. جلسه افتتاحيه به همين جا خاتمه يافت.
ادامة سخنرانيهای علمي
پس از استراحت كوتاهي نخستين جلسه علمي همايش به كار خود آغاز كرد.
هيأت رئيسة جلسه، آقاي دكتر يحيي حدادي، آقاي دكتر منصور رستگار فسايي و پروفسور عثمان نظير (از كشور تاجيكستان) بودند.
اولين سخنران جلسه علمي پرفسور ميرزا مّلا احمد، بودند كه از كشور تاجيكستا ن به اين همايش دعوت شده بودند و در موضوع «كمال انساني از نگاه فردوسي»سخن گفتند.
ايشان با توجه به اين كه در اين زمينه كتابي به تاجيكي منتشر كرده بودند، با شواهد كافي اهميت شاهنامه را در انسان سازي و تبلور جنبه هاي كمال زندگي انسان نشان دادند . لحن تاجيكي و صميمانه واعتقاد و اخلاص ايشان به تعاليم شاهنامه كه نمونه اي از اعتقاد ملت تاجيك به مباني فكري و اعتقادي ايران كهن است نشان داد كه غلبة هفتاد سالة كمونيسم بر بخشي از قلمرو فرهنگ ايران كهن و تمدن آريايي نتوانسته است بنيانهاي نگرشي مردمان اين سامان را به زندگي و مباني عقيدتي آن سست و يا دگرگون كند. شاهنامة ابوالقاسم فردوسي اقيانوسي پهناور است كه انديشههاي اخلاقي در آن به صورت دردانههايي گرانبها شناور است و بيش از هزاران سال سبب افتخار و معيار ارزشهاي والاي اخلاقي بوده است.
سخنران تاكيد كرد: يكي از مهمترين مسايل اخلاقي در اين كتاب نقش تربيت در شكل گيري اخلاق انسانی است. در شاهنامه فردوسي نيز مثل ساير آثار بديع شعراي فارسي زبان مسألة ارثي بودن خصلتهاي نيك و بد انسان مطرح شده است.
اين انديشة ارثي بودن با تأثير پذيری از قرآن مجيد و احاديث نبوي صيقل يافته است و در آثار شعراي ديگر به خصوص سعدي شيرازي ادامه يافته و تكامل پيدا كرده است.
بعضي دانشمندان به نتيجهاي رسيدهاند كه فردوسي نقش تربيت را ناديده گرفته است، در حالي كه بررسي عميق مسأله معلوم ميكند كه حكيم بزرگ اين نقش را تأكيد نموده و به مردم هشدار داده است كه به تربيت اطفال نيك سرشت توجّه بيشتر نمايند تا آنها بر اثر همنشيني با افراد بد سرشت به تباهي و زشتي ميل نكنند.
- دومين سخنران جلسة علمي دكتر محمود مدبري استاد دانشگاه شهيد باهنر كرمان بودند با موضوع « سه آبشخور كهن در حكمتنامههاي حكيم طوس»خلاصة سخن استاد مدبري به شرح زير است:
وقتی که استاد گرانمايهي طوس ميگويد عجم زنده کردم بدين پارسی اشارهی او ناظر به تمامی فرهنگ ، تاريخ زبان و ادب ايران است که بخشي از آن، حکمت و اخلاق عملی ايرانيان و پيشينيان در روزگار کهن است . گونهای از اين حکمت باستانی به شيوهي سخنان حکمت آموز و اندرزها و پندهای دل انگير از زبان شاعر و يا از زبان قهرمانان داستان و افرادی ديگر به فراخور موقعيت و در همهی موضوعات انسانی و اجتماعی و باورهای استوار گذشتگان بيان شده است. با دقت در اين گونه اشعار که در حدود 400 بيت پراکنده را شامل میشود و بيش از نيمي از آنها را نيز در قرن پنجم و نزديك به عصر حكيم طوس جمع آوری کردهاند، میتوان چندين آبشخور کهن را شناسايي کرد. سرچشمهی نخستين و اصل اين کلمات قصار؛ بیشک پند نامههای زبان پهلوی است که خوشبختانه تعدادی از آنها به اين روزگاران رسيده است و بخوبی میشود اثر مستقيم و غير مستقيم آنها نه تنها در كليله و دمنه بلكه در آثار منظوم و منثور اخلاقی چون قابوسنامه ، نصيحة الملوک و غيره نيز ديده مي شود. سرچشمة كليله و دمنه از سرزمين پهناور و شگفت انگيز هند است که به صور مختلف در ادب ايراني نيز انعکاس يافته است. ترديد نمیتوان کرد که سخنور حكيم ما از اصل عربی كليله و به ويژه شاهکار منظوم رودکی بهره برده است متأسفانه كليلهی رودکی مفقود شده و تنها بيش از سيصد بيت از آن به صورت پراکنده در آثار قرون پنجم به بعد باقی مانده است.
در اينجا تلاش میشود که با بررسی و تعقيب کلمات و سخنان افرادی که در شاهنامه با عنوان دانا، خردمند، هنرمند، سخنگوی، رهنمون؛ هوشيار، رهنمای، داننده و با صفتهای پاكيزه مغز، با ترس و هوش، بسيار هوش، آزاد مرد، پاسخ نيوش، با داد و مهر و غيره بيان شده و نيز دقت در مورد اشخاصی همچون موبد، دهقان، کی، شاه، دستور، بهرام، دستان، سرور حتی شير و پلنگ، جويبارهايي هر چند اندک از لابه لای آن آبشخورها در حکمت نامهی بي بديل حکيم طوس شناسايی و معرفی شود.
« فردوسی وفلسفهی تاريخ»عنوان سخنراني دكتر محمد رضا صرفی از دانشگاه شهيد باهنر کرمان بود. ايشان در اين سخنراني گفتند:بسياري از منابع معتبر؛ شاهنامهی حكيم فردوسی را دربردارندهی تاريخ اساطيري و نيمه اساطيري ايران ميدانند كه از منابع گوناگون، بامهارت فوق العاده بهره گرفته است، اين کتاب بزرگ را میتوان با يك تسامح، از لحاظ ساختار بياني، تركيب وقايع و شيوهي گزارش مطالب مشابه کتابهای تاريخي به حساب آورد و فردوسی را تاريخ نگار بزرگی انگاشت که از چشم اندازی ويژه با هدفی خاص و با رعايت اصول معيارهاي تاريخ نويسي، حوادث مهمی را که به سرزمين ايران گذشته مربوط بوده است، در لابه لای سرگذشت شاهان و بانظم زمانی و منطقی به تصوير كشيده است .
مسلماًٌ فردوسی فهمی خاص از تاريخ داشته و فلسفهی ويژهاي را در آن جستجو کرده و قانونمندیهای حاکم بر آن را، ضمن تفسير وقايع و سرنوشت قهرمانان خويش ، به رشتهی تحرير كشيده است. از رهگذرآن مؤلفههای مهم در انديشهي فردوسی بيان سلسلهوار وقايع ، هدف يگانه و اصلی نيست، هر چند که همين امر نيز به نوبهی خود مهم و ارزشمند می باشد. علاوه بر اين او درصدد است با يافتن پاسخ برای سه پرسش اساسی : 1 ) چرا وقايع اتفاق افتاد ؟ 2)چگونه اتفاق افتاد؟ و 3) جايگاه و نقش انسان در وقوع آن ها چيست؟ اثری بيافريند. از نظر فکری پاسخهايي حكيم طوس به سه پرسش ياد شده به صورت ضمنی يا به وضوح و روشنی هر چه تمامتر داده است. از يافتههاي مهم جهان شناسي فردوسی میتوان به موارد زير اشاره کرد:
1- هيچ واقعهای بر مبنای تصادف به وقوع نميپيوندند.
2- هر واقعهای بر اساس واقعهی ديگر بنا میشود.
3- انتخاب قهرمانان عامل اصلی ايجاد وقايع است.
4- سرگذشت قهرمانان و سير تاريخي حوادث عبرت انگيز است.
5- زندگی ناپايدار است اما در هر حال خواهد گذشت.
6- درپرتو زندگی گذشتگان می توان مسير زندگي را يافت.
7- جوهرهی ارزشهای انسانی در همهی ادوار يكي است و فقط در هردوره شکل بروز و ظهور آن تفاوت ميکند.
8- قوانين حاکم بر زندگی بشر که موجبات تعالی يا انحطاط انسان را فراهم ميكند، در تمام ادوار تاريخ يكسان است.
- سخنران بعد آقاي دكتر تقي وحيديان کامياربودند از دانشگاه فردوسي عنوان سخنراني ايشان بود:
«چرا فردوسي بهمننامه و داستانهاي ديگر را در شاهنامه نياورده؟» ابشان در اين سخنراني تأكيد كردند:گرچه فردوسي را ناظم شاهنامه ميدانند اما او تنها ناظم شاهنامه نبود بلكه آفريدگار حماسه ملي ايران بود و منظوم ساختن شاهنامه يكي از كارهاي او بود. هنر اين حكيم شاعر بسيار فراتر از منظوم ساختن است.
از جمله كارهاي او گردآوري متون حماسي و بررسي دقيق آنهاست تا آنچه را حماسي ميبيند و نشان دهندهي روحيهي آزاد منشي و سربلندي و بزرگواري اين قوم است به زيبايي هرچه تمامتر به نظم كشد لذا برخلاف نظر استاد صفا كه تصور ميكند فردوسي فرصت نكرده همه داستانهاي حماسي را بسرايد، به نظر ما اهميت كار او در اين است كه بحق داستانهاي ديگر را حماسهي ملي نميدانسته است. ايشان در گفتار خود به بررسي بهمننامه و ارزش حماسي آن ميپردازند، تا مشخص گردد چه حكمتي بوده است كه فردوسي داستانهاي ديگر را منظوم نساخته است.
- «نسخهاي كهن از شاهنامهي فردوسي» موضوع سخنراني آقای دكتر مصطفي موسوياستاد دانشگاه تهرانبود ايشان كهسالهاي 1385 و1384 در مأموريتي از طرف وزارت علوم به تدريس زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه دولتي لبنان «الجامعة اللبنانية» اشتغال داشتند ابراز داشتند: در مراجعهاي كه به كتابخانهي قديمي و معروف «مكتبة الشرقية» كردم متوجه شدم كه دست نويسهاي فارسي و تركي كتابخانه فهرست نشده است. به پايمردي آقاي دكتر علي اصغر قهرماني مقبل كه در آن زمان دانشجوي دورهي دكتري زبان و ادبيات عربي در دانشگاه سن ژوزف بودند به مسئولان كتابخانه پبشنهاد كرديم كه در صورت موافقتشان ما آمادهايم اين دستنويسها را فهرست كنيم.
در ميان 51 عنوان دست نويسهاي فارسي اين كتابخانه نسخهاي از شاهنامهي فردوسي وجود داشت. اين نسخه تاريخ كتابت ندارد ولي با توجه به ويژگيهاي آن به نظر ميرسد متعلق به اوايل قرن 8 هجري يا پيش از آن باشد. كامل بودن نسخه، كيفيت كاغذ، خط خوب و واضح، شمار ابيات، كم بودن و كوتاه بودن عنوانها، ضبط دقيق و صحيح حروف كلمات به ويژه دقت كاتب در نقطه گذاري حروف، اهميّت اين دست نويس را نشان ميدهد. و حتّي مينماياند كه از نسخههاي فلورانس و لندن هم مهمتر است.
سخنران محترم اين نسخه را با دقّت توصيف كردند و نمونه صفحاتي از آن را از طريق رايانه به معرض داوري حاضران گذاشتند.
با سخنراني دكتر موسوي نخستين جلسه علمي امروز به پايان رسيد.
جلسة دوم علمي همايش
جلسه علمي دوم همايش با تلاوت آياتي چند از كلام الله مجيد و اعلام برنامه آغاز شد. سپس هيأت رئيسة روز دوم همايش خانم دكتر پورخالقي، و آقايان پرفسور ميرزا ملا احمد و محمد رضا خسروي در جايگاه خود قرار گرفتند.
ابتدا خانم دكتر پورخالقي، ضمن عرض خير مقدم به حضور مهمانان، به اهداف برگزاري همايش اشاره كردند.
- اولين سخنران اين روز، آقاي دكتر منصور رستگارفساييبود كه سخنراني ايشان با عنوان «ديوان در شاهنامه»ارائه شد نامبرده ضمن ذكر مقدمه اي پيرامون شكل مواجهه با معاني رمزي اسطوره ها ، به بيان اين نكته پرداختند كه "ديو" و واژه هاي هم خانوادة آن در زبانهاي هند و اروپايي معناي « خدا» داشته است و اين معنا، در پارسي كهن، از دورة زرتشت دگرگون مي شود و معناي باژگونه اي پيدا مي كند وتدريجا" از صور فرا مادّي و غير انساني، به سوي مفاهيم انساني مي گرايد و بر آدميان بد سرشتي اطلاق مي شود كه از لحاظ فكر وسيرت با ديگران متفاوتند، هر چند از لحاظ ظاهري اختلافي با آنها ندارند.
ايشان با ذكر نمونـه هايي از متون پهلوي وبيان ارتباط اين بن مايه ها با اعتقادات زرواني، به تحليل بن ماية ديو و سير آن در داستانهاي شاهنامه از كيومرث تا انتها پرداختند.
- سپس «بررسی ريشه شناختی واژه «دستان» وکاربردهای آن» عنوان سخنراني خانم دکتر مهشيد ميرفخرايي استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تهران بود که اين گونه سخن را آغاز كردند: دستان از واژههايي است که در زبان فارسی به شکل مفرد و جمع در صورت ساده يا تركيبي معنیهای متفاوت ميگيرد.
درباره اين موضوع که پيشينة اين واژه به زبانهای دورة ميانه و باستان میرسد همچنين اشتقاق آن و شناخت ريشهاي واژه کوششی صورت نگرفته است. دکتر ميرفخرايي با مروری بر کاربردها و معنیهای متفاوت واژه پيشنهادهايي داشتند كه با تفصيل درگفتار ايشان مطرح شد.
- دکتر ابوالقاسم اسماعيل پوردانشگاه شهيد بهشتي تهران در موضوع«بررسی تطبيقي شخصيت آشيل – اسفنديار و رستم – هکتور»سخن گفت:دو همتای آشيل و هکتور، يعني اسفنديار و رستم در حماسهی بزرگ منظوم ايراني، شاهنامهی فردوسی نقش مهمی دارند. شباهتهای بين کارکرد آشيل و اسفنديار از يك سو و هکتور و رستم از سوی ديگر اتفاقی نيست.
ايشان كوشيدند اين نکته را روشن كنند که حکومت يوناني بلخ در شمال شرقی ايران نخست در ماوراءالنهر و بلخ در طول 250 تا 130 پ.م و بعد در دورهی پادشاهان سلوکی از 321 تا 135 پ.م باعث تأثيرات فرهنگی ماندگار يوناني در ايران زمين شد. يكي از اين تأثيرات در سوگنامهی «رستم و اسفنديار» ديده میشود. هر دو پهلوان به واسطهی يك نيروي مافوق طبيعي، کشته میشوند. مطابق ايلياد هومر، ايزدان اين کار را بر عهده دارند و بنا به توصيف شاهنامه، سيمرغ اين نقش را ايفا میکند. در هر دو داستان، پهلوان اصلی از يك کشور بزرگ است و بر پهلوان سرزمين کهتر چيره میشود. شهر تروا و سيستان هر دو نابود میشوند و شهروندان نيز به هلاکت میرسند.
- دكتر محمد تقی راشد محصلاستاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تهران سخنران بعد بودند كه در موضوع«هويّت ايراني و پيوند آن با فرهنگ ملّی و زبان فارسی» سخنراني كردند.
ايشان افزودند: هويّت به معنی شناخت خويشتن است شناختی که آدمی از درون و استعداد نهفته خويشتن دارد و اين شناخت فردی در ارتباط مستقيم با هويّت اجتماعی يعني شناخت اساطير، تاريخ ، فرهنگ، و مهمتر از همه زبان ملی است.
با توجه به اين که ايران در مسير تاريخ دير پای خوبش فراز و نشيبهاي گوناگون را در نورديده و زبان فارسی وسيله انتقال فرهنگ ايراني بوده است پی بردن به عوامل سازنده هويّت ايراني مستلزم شناخت زبان فارسی و درونمايه آن است و امروز ايرانيان به ويژه جوانان به تقويت اين حس نيازمندند.
مهاجرت خانوادههای ايراني به کشورهای ديگر و دوری آنها از جامعة فارسی زبان آن گونه که از برخی پژوهشها بر ميآيد سبب ضعف احساس هويّت و تصور بیريشگي در ميان جوانان دور از وطن شده است بنابراين به نظر نويسنده بايد يكي از برنامههای فرهنگی مهم ما تقويت زبان فارسی و فرهنگ ايراني نه تنها در درون بلکه بيرون از مرزهای جغرافيايي ايران باشد.
- سپس آقاي دكتر محمود اميد سالار، سخنراني خود را با عنوان «كيفيت اشاعه ي داستانها پهلواني ايراني در ميان اعراب جاهلي» آغاز كردند.
ايشان بنابر مستندات موجود، به ذكر اشاعة داستانهاي حماسي ايران درميان اعراب جاهلي و حتي زرتشتي شدن شماري از اعراب و اهميت تحقيق دراين شواهد براي تحليل در تاريخ حماسي ايران وتاريخ زبان و ادبيات فارسي پرداختند. اما انتقاد ايشان بيشتر اين بود كه اغلب متقدمان(از جمله تقي زاده، صفا، مينوي و محمدي ملايري) انتقال اين داستانها را از طريق شفاهي فرض كرده بودند؛ در حالي كه ايشان معتقد است، كساني چون نضربن حارث اين داستانها را نه ازداستان گويان شفاهي كه از متون مكتوب اخذ كرده بودند وعلل گرايش نويسندگان تواريخ ادبي ما به شفاهي فرض كردن اين جريان- بـه گمـان ايشـان- تمايلات نژادپرستانة آنها در تحقير وتحميق اعراب جـاهلـي بـوده است.
آقـاي دكتر اميـد سـالار در ادامـه شواهـدي را از متـون فارسـي و عـربــي نقـل كردند كه نشان مي دهد، نضربن حارث فردي با سواد و قادر به خواندن وكتابت بوده است و كتب پارسيان و روميان را خريداري كرده و بر اعراب مي خوانده است.
- «حكمت فردوسي و مولانا» موضوعي بود كه دكتر مهدي نورياناستاد دانشگاه اصفهان براي سخنراني خود برگزيده بودند ايشان در اين سخنراني تأكيد داشتند كه: حماسه و عرفان دو شاخة اصلي درخت تناور شعر و ادب فارسي است كه بر سراسر جهان ادبيات سايه افكنده و بار و بر آن كام بشريّت را شيرين كرده است. حكيم ابوالقاسم فردوسي توسي و مولانا جلال الدين محمد بلخي، با انديشة بلند و هنر والاي خويش بيشترين سهم و تأثير را در پرورش و باليدن اين شاخههاي برومند داشتهاند.
اگر چه مقايسة عظمت آثار فردوسي و مولانا با يكديگر قياسي مع الفارق به شمار ميآيد و هر دوي آنان در شيوههاي خاص خود به برترين جايگاهي كه فراتر از آن تصور نميتوان كرد، راه يافتهاند، اما بررسي و تأمل در مشابهتهايي كه از ديدگاه صوري و معنوي در حاصل كارشان يافت ميشود، شناخت كاملتري از آثار آنان را در پي خواهد داشت.
ايشان در گفتار خود با دلايل و شواهد گوناگون به طرح اين مسأله پرداختند.
- سخنران بعدی آقای سجاد آيدنلوبودند از دانشگاه پيام نور اروميه كه موضوع سخنرانی ايشان: « شاهنامهايترينشعرغنايي»بود. وي گفت: شاهنامه در جهات گوناگون فرهنگ و ادب ايران تأثيرات به سزايی گذاشته داشته و يکی از اين تأثيرات بر ساحت ادب غنايي است که کم و کيف تأثيرات آن در حوزة عرفاني اين شاخه بيشتر از ساحت هاي ديگر آن مورد توجه است و هنوز جای بررسي دقيق و کامل و تاريخي دربارة کيفيت تأثير پذيری ادب غنايي در حوزه هاي زميني از شاهنامه خالي است.
مسمّطي از ميرزا عبدالله شکوهي که از شعرای متأخر بوده، در دست است كه شايد شاهنامهاي ترينشعر غنايي ادب فارسي در توصيف معشوق زمينی باشد. اين مسمط ويژة مراسم سخنوری بوده و برای نخستين بار دکتر محجوب از آن ياد کرده است.
در اين شعرشاعر با استفاده از تلميحات متعدد شاهنامهای به وصف معشوق زميني خود پرداخته و طي آن از سه نوع تلميح يعني تلميحات شاهنامهای، منظومههای پهلوانی پس از شاهنامه و نيز روايات نقالی و شفاهی عاميانه رايج در ميان مردم استفاده کرده که در مجموع نشان دهندة حضور ذهن شکوهی است.
به رغم تسلّطي كه شاعر به ادب حماسی داشته اشتباهات تلميحی در اين مسلّط وجود دارد. همچنين بايد گفت با توجه به اشراف شکوهی بر ادب حماسی، شاعر معشوق زميني خود را بر شخصيتهاي شاهنامه ترجيح داده است و در تلميحات خود از شخصيتهای شاهنامه به عنوان استعاره در اندامهای معشوق استفاده کرده و با اين كار بر فرهنگ تشبيهات اندامهای معشوق افزوده است.
- آخرين سخنران جلسة علمي ما دكتر هوشنگ محمدي افشار بودند از دانشگاه سيستان و بلوچستان وموضوع سخن ايشان: «آهنگ و لحن در شاهنامه» بود. سخنران محترم ابراز داشتند:سخنوران برجسته و موفق معمولاً در بيان حالات و اطوار شاعرانه و القاء مفاهيم و معاني گونهگون از قالب و وزنهاي متناسب بهره ميگيرند؛ اما امتياز دانشور توس آن است كه برعكس شاعران بزرگ كه محدود به قالب و بحر و وزن مشخصي نيستند، وي با توجه به موضوعات و فضاهاي متفاوت، قادر به تغيير وزن و قالب نيست، بلكه در همين يك وزن، حالات و عواطف و احساسات متفاوت را اعم از رزم، بزم، غم، شادي و... بيان و القاء كرده است.
هنرمند بزرگ خراسان با رعايت حال مخاطب و تناسب و نزديكي ميان انديشة خود و واژه و ذهن خواننده و صداقت در بيان داستانها، موجب ايجاد صميميّت و انس ميان خواننده و اثر گرديده است.
ايشان در گفتار خود با بهرهگيري از فنّ تحليل و توصيف محتوا، برخوردهاي فردوسي با داستانها، موضوعات، فضاها، عواطف و حال و هواهاي گونهگون را بيان كردند، و لحنها و آهنگهاي متفاوت سخن با به كارگيري صامتها و مصوّتها و حروف و واژگان خاص توسط شاعر، تحت نظام موسيقايي ويژه بررسي كردند.
ايشان در ادامه، به بيان رابطة موجود بين فيزيك آواها و معاني در شاهنامة فردوسي پرداختند، با ذكر نمونه هايي از بخش هاي متفاوت شاهنامه كه نمايشگر رابطة موجود بين ساخت زباني و بافت محتوايي است و شاهنامه را از اين حيث، اثري ارزشمند و ممتاز در ادبيات فارسي به شمار آوردند.
در پايان آقاي دكتر ياحقّي، به جمع بندي برنامه هاي دو روزة همايش پرداختند. ايشان ضمن بيان مشكلاتي كه در زمينة انجام برنامههاي پيش بيني شده وجود داشت، اعلام كردند: 15 سخنراني در اين همايش ايراد شد كه از آن ميان، 6 سخنراني در رابطه با موضوع همايش (حكمت فردوسي) بود، 5 سخنراني تا حدي نزديكي داشت و 4 سخنراني نيز آزاد بود.
ايشان در ادامه، به اقدامات بهسازي توس اشاره و آرزو كردند كه بـا عنايت مسئولان اين مسير همـوارتر گردد. همچنين به 5 عنوان كتابي توجه دادند كه به مناسبت همايش به چاپ رسيده، و خبرنامهاي كه به همت خانم دكترپورخالقي تهيه و تنظيم شده است. و در انتهـا نيـز از افراد و گروههـا وسازمانهايـي كه در راه برگـزاري اين همايش كوشش كردهاند سپاسگزاری شد.
پايان بخش برنامة همايش، اجرای موسيقی سنتی بود که توجة حاضران را به خود جلب کرد.
مراسم ويژة آرامگاه فردوسی
بعد از ظهر روز 25 ارديبهشت ساعت 4 مهمانان طبق برنامه به شهر توس انتقال يافتند تا در مراسم ويژه بزرگداشت فردوسي در آرامگاه كه از سوي ميراث فرهنگي تدارك ديده شده بود شركت كنند. در اين مراسم قرار بود دو تن از مهمانان فرهنگسرا آقايان محمدرضا خسروي (از تهران) و دكتر عثمان نظير (از كشور تاجيكستان) سخنراني كنند كه به دليل بدي هوا و طوفان اجراي برنامه در فضاي باز آرامگاه با اختلال مواجه شد و عملاً اجراي سخنراني امكان پذير نبود.
مهمانان پس از بازديد از نمايشگاه معرّق كاري خانم ليلا رضايي كه به دعوت فرهنگسرا به مراسم دعوت شده بود و شركت در مراسم مختصري كه داخل ساختمان آرامگاه برگزار شد، به شهر باگشتند.
نظر شما