چنین بود و تا بود بر کس نماند

چنین بود و تا بود بر کس نماند

چنین بود و تا بود بر کس نماند

جهان را می‌گویم که هرروز پنجه درگلوی یکی می‌افکند و او را از اندوه زیستن می‌رهاند و دوستان و یارانش را در اندوهی جانکاه فرو می­‌برد. و این بار گرامی­‌مردی از سوخته­‌دلان هرات را این جهان جهنده به دست باد سپرد. 
استاد محمدناصر رهیاب دانشوری از سرزمین خراسان بود با کوله­‌باری از اندوه و دلدادگی: اندوه از بودن درمیان نابخردان و دلدادگی به فرهنگ و زبانی که خردمندی و بایستگی و سنگینی از آن می­‌تراوید. و او که چه دل می‌سوخت برای فرزندان این دیار، خراسان بزرگ را می­‌گویم که هرات همۀ داشته­‌های سالها و سده­‌های آن را با یاری کسانی همچون رهیاب به راهی که باید برود رهنمون می‌بود. 
جهان دانش و دانشگاه باید سوگوار باشد که دیگر نوای گرم و سوزناک او در پهنۀ آن شنیده نخواهد شد و هرات بزرگ باید اندوهناک بماند که دیگر فرزندی چنو کم به خود خواهد دید. 
این سوگ سنگین را به خاندان نازنین او و خانوادۀ دانش و خردمندی در ایران و افغانستان، و چه می‌گویم، در پهنۀ زبان فارسی اندوهباد می‌گویم.
     
      محمدجعفر یاحقی
          انجمن پایندان
مؤسسۀ فرهنگی خردسرای فردوسی

  

نظر شما